مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
اوضاع سياسى و اجتماعى دوران امامت امام حسين (ع)
در زمان امام حسين (ع) انحراف از اصول و موازين اسلام، كه از «سقيفه» شروع شده و در زمان عثمان گسترش يافته بود، به اوج خود رسيده بود. در آن زمان معاويه كه سالها از سوى خليفه دوم و سوم به عنوان استاندار در منطقه شام حكومت كرده و موقعيت خود را كاملا تثبيت كرده بود، بنام خليفه مسلمين سرنوشت و مقدرات كشوراسلامى را در دست گرفته حزب ضد اسلامى اموى را بر امت اسلام مسلط ساخته بود و به كمك عمال ستمگر و يغماگر خود مانند: زياد بن ابيه، عمرو بن عاص، سمرة بن جندب و... حكومت سلطنتى استبدادى تشكيل داده، چهره اسلام را وارونه ساخته بود. معاويه از يك سو، سياست فشار سياسى و اقتصادى را در مورد مسلمانان آزاده و راستين اعمال مىكرد و با كشتار و قتل و شكنجه و آزار، و تحميل فقر و گرسنگى بر آنان، از هر گونه اعتراض و جنبش و مخالفت جلوگيرى مىكرد، و از سوى ديگر، با احياى تبعيضهاى نژادى و رقابتهاى قبيلهاى در ميان قبائل، آنان را به جان هم مىانداخت و از اين رهگذر نيروهاى آنان را تضعيف مىكرد تا خطرى از ناحيه آنان متوجه حكومت وى نگردد، و از سوى سوم، به كمك عوامل مزدور خود با جعل حديث و تفسير و تاويل آيات قرآن به نفع خود، افكار عمومى را تخدير كرده، و به حكومت خودش وجهه مشروع و مقبول مىبخشيد. اين سياست ضد اسلامى، به اضافه عوامل ديگر همچون ترويج فرقههاى باطل نظير: جبريه و مرجئه كه از نظر عقيدتى با سياست معاويه همسو بودند، آثار شوم و مرگبار در جامعه به وجود آورده و سكوت تلخ و ذلتبارى را بر جامعه حكمفرما ساخته بود. در اثر اين سياست شوم، شخصيت جامعه اسلامى مسخ و ارزشها دگرگون شده بود، به طورى كه مسلمانان، با آنكه مىدانستند اسلام هيچ وقت اجازه نمىدهد آنان مطيع زمامداران بيدادگرى باشند كه بنام دين بر آنها حكومت مىكنند، با اين حال بر اثر ضعف و ترس و ناآگاهى، از زمامداران ستمگر پشتيبانى مىكردند. در اثر اين سياست، مسلمانان، بر خلاف منطق قرآن و تعاليم پيامبر (ص)، تبديل به افرادى ترسو، سازشكار، و ظاهر ساز گشته بودند. تاريخ اين دوره از زندگى مسلمانان، پر از شواهدى است كه نشان مىدهد اين دگرگونى و انحراف فراگير شده، جامعه اسلامى را با خود همرنگ ساخته بود. اگر عكس العملى را كه مسلمانان در برابر سياست عثمان و عمال وى از خود نشان دادند، با روشى كه در برابر سياست معاويه در پيش گرفتند مقايسه كنيم، آثار شوم اين سياست شيطانى را در جامعه اسلامى بوضوع مشاهده مىكنيم، زيرا مسلمانان در برابر سياست عثمان با قيام عمومى، عكس العمل نشان دادند؛ قيامى كه بزرگترين شهرهاى اسلامى يعنى مدينه، مكه، كوفه، بصره، مصر و ساير شهرها و روستاها در آن شركت داشتند؛ ولى با توجه به اينكه در زمان معاويه ظلم به مراتب بيشر، ميزان قتل و تهديد زيادتر و گستردهتر؛ و محروميت مسلمانان از حقوق و ثروت و درآمد خود آشكارتر بود، با اين حال عكس العمل دسته جمعى در برابر رفتار ضد اسلامى معاويه ديده نمىشد، بلكه مردم كوركورانه در برابر معاويه مطيع و خاضع بودند. بلى گاه گاه اعتراضهاى پراكندهاى مثل مخالفت «حجر بن عدى» و «عمرو بن حمق خزاعى» و امثال آنها صورت يك جنبش عملى و عمومى در نمىآمد، بلكه شعله آن بسرعت خاموش مىگشت، زيرا حكومت وقت، سران جنبش را مىكشت و انقلاب را در نطفه خفه مىكرد و جامعه هيچ تكانى نمىخورد.(8)
موانع قيام در عصر معاويه
ولى با وجود چنين وضع اسفناك و انفجارآميزى كه در زمان تسلط معاويه حكمفرما بود، بنابر ملاحظات فراوان، قيام و انقلاب مسلحانه در آن زمان نه مقدور بود و نه مفيد. دو عامل زير را مىتوان مهمترين موانع قيام امام حسين (ع) در زمان حكومت معاويه شمرد:
نظرات شما عزیزان: [ شنبه 5 آذر 1390برچسب:مراحل زندگى حسين بن على (ع) , ] [ 20:13 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |