دو راه به سوى خداشناسى را توضيح دهيد.
از پرسش فهميده مىشود كه درباره پاسخ سؤال خود مطالبى مىدانى و حالا مىخواهى دانستههايت را تكميل كنى. بر نوجوانى اين چنين آفرين، صد آفرين. قرآن نيز دو راه كلى براى شناخت خدا معرفى مىكند كه آن دو راه در اين آيه آمده است: (سَنُريهِم ءايـتِنا فِىالاَفاقِ و فى اَنفُسِهِم حَتّى يَتَبَيَّنَ لَهُم اَنَّهُ الحَقُّ); به زودى نشانههاى خود را درجهان و در درون خودشان به آنها نشان مىدهيم تا [برايشان] روشن شود كه به يقين خداوند حق است. (فصّلت، آيه 53). يك بار ديگر آيه را با ترجمهاش بخوانيد، سپس در زير بنويسيد كه آن دو راه خداشناسى كدامند.
حالا آنچه را نوشتهايد من توضيح مىدهم.
فكر كنم جلوى اوّلى نوشتهايد: «نشانههاى خدا در جهان».
جلوى دومى مىبايد نوشته باشيد: نشانههاى خدا در وجود انسان. حالا ببينيم اين دو چگونه مىتوانند دليل خداشناسى باشند.
1. انسان با ديدن خورشيد، آسمان و زمين و آنچه در آسمان و زمين است درمىيابد كه آفريدگار اين موجودات، خداى بزرگ است.
از طرفى انسان با نگاهى به ساختمان بدن خودش مىتواند به وجود خدا پى ببرد. دستگاههاى مختلف خارجى و داخلى بدن انسان كه هريك به خوبى وظايف خودشان را انجام مىدهند، همگى نشان دهنده خداى قادر و دانا هستند; از پوست بدن گرفته تا نظام حيرتانگيز مغز و قلب و... به گونهاى كه بدن انسان خودش مانند يك دنيا عظمت دارد.
براى آگاهى بيشتر مىتوانيد كتاب شيرين نشانههايى از او نوشته سيد رضا صدر را بخوانيد.
از كجا بفهميم كه خداوند وجود دارد؟
فرض كنيد در كنار خانه خودتان نشستهايد، از عمو يا يكى ديگر از اقوام مىپرسيد: اين خانه ما را چه كسى ساخته است؟
او در پاسخ مىگويد هيچكس! خانه شما خود بخود ساخته شده است. يكى بود يكى نبود زير گنبد كبود، اين جا هيچ خانهاى نبود. گرد بادى وزيد و پى خانه كنده شد. طوفان شديدى به پا شد و آجرها از كوره آجرپزى و سيمانها از كارخانه سيمان به اين جا پرتاب شدند. باران آمد سيمان ساخته شد باد آجرها را روى هم چيد و... و سقف زده و گچكارى و لولهكشى شد. در و پنجرهها و شيشههايش نصب شد و خانه خود بهخود ساخته شد.
آيا اين داستان را باور مىكنيد؟ آيا امكان دارد خانهاى بدون بنّا و كارگر ساخته شود؟ كتابى بدون نويسنده نوشته شود؟ باغى بدون باغبان كاشته شود؟ كارخانهاى بدون مهندسى و... ساخته شود.
وقتى وسايل بسيار كوچكى مانند خانه و كتاب و اتومبيل سوارى و... به سازنده نياز دارد، آيا آسمان و زمين با اين عظمت و نظم دقيق، به سازنده نياز ندارد؟
آيا تا به حال به وجود خودتان فكر كردهايد كه چه قدر منظم و دقيق است؟ قلب نازنينتان چه قدر با دقت مىتپد! اگر تپش قلبتان صد برابر مىشد چه مىشد؟ مىدانيد اگر قلبتان در هر دقيقه فقط يك بار مىتپيد چه مىشد؟! آيا ممكن است چنين قلبى سازنده آگاه نداشته باشد؟ يك بار ديگر به ساختمان بدنتان نگاه كنيد و ببينيد چه قدر منظم و دقيق هر يك از اعضاى بدن شما در جاى خودش قرار گرفته، چشم در كف پا قرار نگرفته، پاهاى انسان روى سرش قرار نگرفته، چشمهاى انسان از كمرش بيرون نزده، دستهاى انسان ده مترى آفريده نشده كه هنگام راه رفتن به زمين بكشد. اندازه لاله گوش يك متر ونيم نيست، تا آدمى از شرّ گوشهاى خودش فلج شود و.... آيا اينها همه نشانههايى از وجود آفرينندهاى دانا و آگاه نيست؟ آن آفريننده دانا، آگاه، قادر، هميشگى، مهربان و بىنياز، كسى جز خدا نيست. اين نظم و دقت كه در ساختمان بدن ما هست در جهان نيز وجود دارد.
خلاصه اين كه: جهان آفرينش داراى نظم است. نظم جهان نشان دهنده ناظم براى جهان است و خدا نظم دهنده و آفريننده جهان هستى است.
خداى بزرگ و امامان معصوم(عليهم السلام) نيز از مردم خواستهاند، با مطالعه كتاب آفرينش ـ كه همه صفحههاى آن با نظم دقيقى طراحى شده است - به وجود خدا پى ببرند، از اين رو در بسيارى از موارد به گوشه هايى از نظم هستى اشاره كردهاند.و به گفته سعدى:
برگ درختان سبز در نظر هوشيار***هر ورقش دفترى است معرفت كردگار
دليلى كه برايتان نوشتم «برهان نظم» نام دارد.
براى آگاهى بيشتر پيشنهاد مىكنم كتاب پايههاى ايدئولوژى در اسلام را كه پاسخهاى آية الله محمد يزدى است بخوانيد.
نظرات شما عزیزان: