مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
افتادگي و تواضع، نشانه رشد و باروري درخت هرچه ميوهاش بيشتر باشد، تواضعش بيشتر است. انسانهاي خوب هم هرچه باسوادتر، با كمالتر باشند تواضعشان بيشتر است. قديم علماي درجه يك امضا كه ميكردند مينوشتند : الاَحقَر! يعني هرچه ملاّتر بود، خودش را كوچكتر احساس ميكرد. خدا رحمت كند يكي از علماي بندر عباس، امضا كه ميكرد ميگفت: العبد العاصي! بعد ميگفت: العباس العباسي. العبد العاصي يعني من كه قابل نيستم. اين درخت هرچه ميوه داشته باشد، تواضعش بيشتر است. انسان هم بايد اينطور باشد، هرچه باسوادتر هستي سلام كن. اگر ديپلم هستي هفتاد تا سلام كن. ليسانس شدي نود تا سلام كن. فوق ليسانس شدي صد و بيست تا سلام كن. دكتر شدي سيصد تا سلام كن. امام اولش فرمود: دست مراجع را ميبوسم. مرجعيتش گل كرد، اوج گرفت، بالا رفت. گفت: آن دفعه... من اين را از امام شنيدم. فرمود: من آن دفعه گفتم: دست مراجع را ميبوسم. امروز ميگويم: دست بقّالها را هم ميبوسم. يعني حالا كه ... بعد شد يك اسوهي واقعي، گفت: به من رهبر نگوييد. من خدمتگزار هستم. گفتند: روح مني خميني، بت شكني خميني! فرمود: اي كاش من يك پاسدار بودم. يعني هرچه بالاتر ميرفت، تواضعش بيشتر ميشد. حالا ما مثلاً دانشجويمان به دبيرستان تشر ميزند. بلند شو نان بگير. خوب من دانشجو هستم، تو راهنمايي. بلند شو من فوق ليسانس هستم و تو ليسانس. نه! اميرالمؤمنين كسي بود كه روي كرهي زمين، يعني كرهي زمين ديگر خواب نخواهد ديد. فرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» (بحار الانوار/ج3/ص224) هرچه سؤال كنيد جواب ميدهم. در عين حال مهمان كه در خانهاش آمد ظرف آورد گفت: من ميخواهم دستت را بشويم. يعني دست مهمانش را ميشست. اما از نظر علمي هم ميگفت: هرچه بپرسيد جواب ميدهم. گيري كه الآن مملكت ما دارد ميگويند: جوانهاي ما بيكار هستند، اين است كه كار هست، ميز ميخواهند. استخدام رسمي ميخواهند. يعني كار مدرنِ آرام، يعني ميخواهند با نان نازك... ما سه رقم آدم داريم. بعضيها ميخواهند كارشان نازك باشد، كار نازك، نان كلُفت. ميخواهند با كار نازك، نان كلُفت! بعضيها كارشان كلُفت است، يعني كار خيلي ميكنند، اما كم خرج ميكنند. آنها را زاهد ميگويند. بعضيها هرچه گيرشان ميآيد، هر مقداري كه كار ميكند همان مقدار ميخورد. سه رقم آدم داريم. آدمهايي كه كارشان كم است، شكمش زياد، اينها مصيبت است. يعني ميخواهد با كار كم، پول زياد. بعضيها كار زياد ميكنند و كم ميخورند. اينها آدمهاي رشيد هستند. خيلي كار ميكند، اما به ديگران ميدهد. خودش كم ميخورد، به ديگران بريز و بپاش ميكند. وقف ميكند و وصيت ميكند. فاميل، همسايه و مدرسه ميسازد. پل ميسازد. درمانگاه، كتابخانه، خوابگاه، پول خيلي دارد. اما خودش مصرف نميكند. بعضيها هرچه گيرش ميآيد ميخورد و لبش را پاك ميكند. هيچي به هيچي! يعني ده سال پيش هيچي و حالا هم هيچي! اين هم يك آدمهاي متوسطي هستند. سه رقم آدم داريم. آدمهاي مصيبت، دنبال كار ميگردد، ميخواهد مثلاً صبح ساعت 8 برود، دو بعد از ظهر هم برگردد. با سرويس برود، با سرويس بيايد. و لذا يك روز هم كه كار ميخواهد بكند، ميگويد: امروز روز نحسي است. ميگوييم: چه شده؟ ميگويد: كارم سنگين بود! نظرات شما عزیزان: |
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |