اينك كه اصل برابري ذاتي و همانندي ها ميان زن و مرد، روشن شد به برخي از تفاوت هاي موجود ميان زن و مرد اشاره مي كنيم با اين توضيح كه برخي تفاوت هاي جسمي و نيز رواني كه ميان زنان و مردان وجود دارد، سراسر تابع حكمت الهي و به مصلحت هردوست و همين تفاوت هاي حقيقي است كه موجب برخي تفاوت هاي حقوقي ميان آن دو مي شود كه منافاتي با برابري ذاتي و اصل عدالت ميان آن دو ندارد به ويژه آنكه تفاوت در تشريع و حقوق نيز صرفاً تفاوت در نوع عمل زن و مرد است نه در هدف نهايي و نتيجه و يا ارزش عمل آنها، زيرا كه خداوند، انسان را براي تكامل آفريده و هر يك از زن و مرد با عمل متناسب خود به اين كمال مي رسند و تفاوت روش، در اصل «كمال يابي»، تأثيري ندارد. به عبارت ديگر، تفاوت هاي حقوقي زن و مرد، متناسب با تفاوت هاي حقيقي آنان است ولي مايه نقص يكي و كمال ديگري نمي باشد بلكه قانون خلقت، خواسته است تا با اين تفاوت ها تناسب بيشتري ميان زن و مرد برقرار كند زيرا اگر زن و مرد، براي زندگي مشترك ساخته شده اند و مجرد زيستن، انحراف از قانون خلقت است، پس نقاط ضعف هر يك را بايد در نقاط قوت ديگري جبران كرده باشد.
آنچه زيربناي فكر توحيدي است آن است كه در تمام نظام آفرينش، قسط و عدل الهي حكمفرماست و اگر خداوند، هر يك از اين جفت را به تنهايي آفريده بود و يا هر دو را از همه جهات، عين يكديگر آفريده بود، جهان بشري، ادامه دار نمي بود و اگر خلقت انسان با هدف بقاي نسل بوده، بهترين راه خلق همين تفاوت هاست.
و آدم و حوا براي آن كه آدم و حوا باشند و به منزله دو گوهر خلقت، مبدأ پيدايش نسل انسان شوند و اگر لازم بوده كه زن و مرد، دو ركن اساسي حيات انساني باشند، اين تفاوت ها ضرورت داشته اند و اتفاقاً اگر هر دو يكسان و مانند هم بودند ديگر بقاء نسل و تشكيل خانواده، امكان نداشت.
]تفاوت ها براي آن است كه گروهي، گروه ديگر را به صورت متقابل و دوجانبه تسخير كنند و هيچ كس حق ندارد افراد ديگري را تحت تسخير خود درآورد اما خودش مسخر نشود، كسي نمي تواند به دليل داشتن قدرت و امكانات استعدادي يا غيراستعدادي از ديگران، تسخير يك جانبه طلب كند بلكه بايد تسخير متقابل و خدمت متقابل باشد تا نظام به احسن وجه اداره شود.
و اگر تسخير، متقابل نباشد همان استهزاء كردن و منافع ديگري را به سود خود رايگان بردن است كه قرآن آن را نهي كرده و آن را به عنوان ستم، تحريم و محكوم كرده است. بنابراين نظام آفرينش، استعدادهاي متقابل و متخالف مي طلبد و اين تفاوت هم براي تسخير دوجانبه و متقابل آن تقرب الي الله است.[8
البته بايد يادآوري كرد كه جنبه هاي متفاوت در زنان و مردان، جنبه هاي حداقلي است و شباهت ها حداكثري مي باشد و زن و مرد از بيشتر جوانب به يكديگر تشابه دارند و شباهت هاي اينان بيشترين ابعاد وجوديشان را فراگرفته است و از جمله: 1- در گوهر خلقت 2- در هدف از خلقت 3- در اصل رشد و تكامل 4- در بسياري از جهات جسماني و رواني، مشابه يكديگرند.
و بدليل همين يكسان بودن ارزش كلي اعمال نزد خداوند است كه تكاليف اصلي ايماني همچون امر به معروف و نهي از منكر و اقامه نماز و پرداخت زكات و اطاعت خدا و رسول خدا و نيز در اصل ولايت ايماني نسبت به يكديگر، كاملاً مشترك و يكسان مي باشند:
و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلاه و يؤتون الزكوه و يطيعون الله و رسوله اولئك سيرحمهم الله ان الله عزيز حكيم9.
«مردان و زنان با ايمان، ولي (يار و ياور) يكديگرند، امر به معروف و نهي از منكر مي كنند، نماز را برپا مي دارند و زكات را مي پردازند و خدا و رسولش را اطاعت مي كنند. به زودي خدا آنان را مورد رحمت خويش قرار مي دهد خداوند توانا و حكيم است.»
ادامه مطلب