مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

درخت در پاييز هم مفيد است. ما معمولاً سبزي را نعمت مي‌گوييم. خدا به برگ زرد هم نعمت مي‌گويد. «وَ الَّذِى أَخْرَجَ المَْرْعَى‏» (اعلي/4) يعني سرسبزي را بيرون آورد، «فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَى‏» (اعلي/5) يعني اين را برگ زرد كرديم. هم سبز كرديم، هر زرد كرديم. زردي هم نعمت است. بهترين كود زمين براي درخت برگ زردش است. اينطور نيست كه اين پيرها خاصيت ندارند. بابا اين الاّف است. از كجا؟ اصلاً خيلي وقت‌ها يك بركاتي كه نازل مي‌شود بر نسل، به خاطر پدر است. «وَ كانَ أَبُوهُما صالِحا» (كهف/82) به خاطر پدر صالح است كه خدا به بچه‌هايش خير مي‌رساند. نمي‌دانيد پدر بزرگ چه خاصيتي دارد. وقتي خدا به فرشته‌ها گفت: برويد قوم لوط را زير و رو كنيد، آمدند ديدند در اين منطقه كه مي‌خواهند زير و رو كنند، حضرت لوط است. گفتند: خدايا، يك آدم حسابي اينجا است. «إِنَّ فيها لُوطا» (عنكبوت/32) عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است. حضرت لوط اينجاست. خدا فرمود: «نَحْنُ أَعْلَمُ» (عنكبوت/32) ما مي‌دانيم لوط آنجاست. به او مي‌گوييم: برود.  وقتي رفت شهر را زير و رو كنيد. يعني خود فرشته‌ها هم فهميدند، جايي كه يك پيرمرد مؤمني است، با بودن پيرمرد مؤمن عذاب از كل منطقه برداشته مي‌شود. پيرها را شما كم نگيريد. گاهي وقت‌ها مثلاً مي‌خواهند سفر بروند. مي‌گويند: پدر بزرگ و مادربزرگ را چه كنيم؟ مثلاً مي‌گويند: مي‌رويم، نگوييم: مي‌رويم سفر، يواشكي جيم شويم. در سفر مي‌روند به آنها بد مي‌گذرد.

يكي از آقايان به نظرم حاج مهدي آقا طباطبايي بود، به نظرم ايشان بود. گفت: يك مادري به بچه‌اش گفت: پسر جان تو ماشين داري من را بيمارستان ببر. گفت: من كار دارم. پول را بگير، تاكسي تلفني! مي‌گفت: پول به مادرش داد سوار شد، دنبال كارش برود. در كوچه به كسي زد. هيچي! تصادف و مجبور شد اين پسر را بيمارستان برد. مي‌گفت: يك چند ساعتي در بيمارستان الاّف شدم، وقتي برمي‌گشتم ديدم مادرم خودش با تاكسي آمده بيمارستان، دارد برمي‌گردد. گفتم: اين جزاي كسي است كه به مادرش بگويد: پول را بگير، من تو را نمي‌برم. كسي كه مادرش را نبرد بايد بچه‌ي زخمي مردم را ببرد، وقتش هم تلف شود. از خدمت به مادرش محروم شود. به مادرت خدمت مي‌كردي، مادرت دوستت داشت. اما اين بچه كه تصادف كردي دوستت ندارد. هم پولت رفت، هم وقتت رفت. هم محبتت رفت. زرنگي نكنيد. فكر نكنيد اگر اين نباشد، زندگي‌تان خوش است. نباشد خدا يك تلخي ديگري در زندگي شما مي‌گذارد. گاهي به خاطر اينكه يك آب جوش در دهان اين پيرزن گذاشتي، نفسش زندگي تو را آباد مي‌كند. همينكه مي‌گويند: انشاء الله خير ببيني، خير مي‌بيني. از دعاهايي كه مستجاب است، دعاي پدر در حق پسر، و دختر و دعاي پسر و دختر در حق پدر. 17- درخت هرچه از نور خورشيد انرژي مي‌گيرد، وقتي خشك شد، آتشش زدي، تمام انرژي‌هايي كه در خودش ذخيره كرده است، در صورت حرارت پس مي‌دهد. انسان هم هرچه تا آخر عمرش جمع كرده است، همه‌ي ذخيره‌هايش را به جامعه تحويل بدهد. اين درختي كه ما مي‌سوزانيم اين حرارتش از كجاست؟ مي‌گويند: اين حرارتي كه اين آتشي كه از درخت مي‌سوزد، اين انرژي‌هايي است كه در طول عمرش از خورشيد گرفته است. يعني يك عمر ذخيره مي‌كند، ولي با خودش نمي‌برد. اين ذخيره را تحويل جامعه مي‌دهد مي‌رود. ما لخت آمديم، لخت مي‌رويم. منتهي با يك كفن. باقي‌اش را يك دردي دوا كنيم. مشكل زياد است. آدم‌هايي هستند مي‌توانند هزار تا جوان را داماد كنند. هزار تا دختر را عروس كنند. آدم‌هايي هستند خيلي مي‌توانند، امّا مي‌گذارند مي‌روند، و چيزي براي خودشان نمي‌گذارند. از درخت كمتر نباشيم. آنچه انرژي از خورشيد گرفت يكجا تحويل مي‌دهد. خدايا ما مي‌ترسيم روز قيامت بگوييم: «يا لَيْتَني‏ كُنْتُ تُراباً» (نبا/40) كاش درخت كه هيچي، درخت نبات است. كاش خاك بوديم. بعضي افراد ممكن است از خاك هم پست‌تر باشند. خاك يك دانه مي‌گيرد و يك خوشه مي‌دهد، آدم‌هايي هستند سي تا لقمه مي‌خورند، يك الله‌اكبر نمي‌گويند. خاك يك دانه مي‌گيرد، يك خوشه مي‌دهد. آدم‌هايي هستند از همه نعمت‌ها استفاده مي‌كنند، پهلوي خدا سري خم نمي‌كنند. آنوقت مي‌گويد: «يا لَيْتَني‏ كُنْتُ تُراباً» آيه‌اي كه خواندم آيه‌ي قرآن بود. اي كاش خاك بودم. خاك سنگيني ما را حمل مي‌كند. ما حرف‌هاي سنگين را تحمل نمي‌كنيم. خاك مرده‌هاي ما را در خودش دفن مي‌كند. ما عيب‌هاي مردم را در خودمان نگه نمي‌داريم. خدايا هستي را براي ما آفريدي، نكند ما از خاك و آب و اينها كمتر باشيم. عيد نوروز 89 مبارك. اين اولين بحث در سال 1389 كه تحمل كرديد. حالا اين هم لطف خداست كه شما سي سال مي‌نشينيد و خسته نمي‌شويد. اين هم قضا و قدر است. وگرنه آدم بايد به طور طبيعي 5 سال، 6 سال، اين هم از بركت قرآن است. من سوادي ندارم. اين به خاطر اينكه درسهايي از قرآن و كلمات اهل بيت است، نه حرف من تمام شد، الآن هم اگر سكته كنم مردم ايران بدانيد، اگر الآن سكته كنم تا 20 سال ديگر حرف ضبط شده‌ي پخش نشده داريم. چون من ديدم اين خانم‌ها سبزي را براي يك ماه ديگر در فريزر نگه مي‌دارند. گفتم: چطور خانم‌ها سبزي را براي آينده نگه دارند. من بحث توليد نكنم. يك دور تفسير گفتم، از اول قرآن تا آخر قرآن. حدود 500 ساعت! اين را هم براي بعد از مرگ ذخيره كردم. اين از قرآن است. اگر هر كتابي را مي‌خواستم مطالعه كنم و بگويم حرفم تمام شده بود. ولي قرآن صبح نگاه مي‌كني، يك چيز. عصر نگاه مي‌كني يك چيز ديگر. اين بركت قرآن است.خدايا تو را به حق محمد و آل محمد ما را روز قيامت شرمنده‌ي خودت و اوليائت و شرمنده‌ي نعمت‌هايي كه مصرف كرديم و خاصيتي نداشته قرار نده. روز قيامت نگويند علف هرزه‌ها را به گاوداري دادند، شير شد. ولي آدم‌هاي هرزه جز فساد و فتنه هيچ خاصيتي نداشتند. آدم‌هاي هرزه از علف هرزه بدتر هستند. علف هرزه را گاو مي‌خورد شير مي‌دهد، آدم‌هاي هرزه فقط فتنه و فساد، هيچ خاصيتي ندارند.قيامت را روز شرمندگي ما قرار نده.

[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:جايگاه بزرگان و پيران در صيانت از خانواده, ] [ 17:0 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب