مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
1 - اصول سه گانه ى اعتقادى اصول سهگانهى اعتقادى گاهى در يك سوره مطرح است، چنان كه در سورهى مباركهى (يس) آمده است؛ «نبوّت» در ابتداى سوره بيان شده است؛ «انّك لمن المرسلين»، مبدأ و معاد نيز پايان آن؛ «فسبحان الّذى بيده ملكوت كل شىء و اليه ترجعون»(26)، گاهى نيز اين سه اصل اعتقادى در يك آيه مطرح شده است؛ «ءامن الرّسول بما أنزل إليه من ربّه و المؤمنون كلّ ءامن باللّه و ملئكته و كتبه و رسله لا نفرّق بين أحد من رسله و قالوا سمعنا و أطعنا غفرانك ربّنا و إليك المصير»(27)، كه جملهى «كلّ ءامن باللّه» ناظر به توحيد و جملهى «لا نفرّق بين أحد من رسله» بيان كنندهى نبوت و جملهى «و إليك المصير» اشاره به معاد است. 2 - عدم شك در مبدأ و معاد قرآن كريم شك و ريب را از سه امر نفى كرده است: خداوند، قيامت، قرآن كريم. آنگاه، براى كسانى كه احياناً شك و ترديدى دارند، بدين شرح استدلال مىكند: 1 - در وجود ذات خداوند متعال هيچ شكى نيست؛ «أفى اللّه شك». زيرا او پديد آورندهى نظام هستى است؛ «فاطر السّموات و الأرض».(28) 2 - در معاد و روز قيامت نيز جاى هيچ شكى نيست؛ «ربّنا انّك جامع النّاس ليوم لاريب فيه».(29)زيرا خداوند انسان را از خاك آفريد؛ «يا أيّها النّاس ان كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقناكم من تراب».(30) 3 - فطرت خدا آشنا قرآن كريم انسان را داراى فطرتى خداخواه و خداشناس معرفى مىكند؛ «فطرة اللّه الّتى فطر النّاس عليها لاتبديل لخلق اللّه»(33)تا فطرت او بيدار است، وى خداگرا و خداجوست، و همهى هستى و دارايىهايش را از او مىداند؛ ليكن گاهى بر اثر غفلت از حقيقت خويشتن، به اسباب مادى دل مىبندد و در نتيجه، از پروردگارش غافل مىگردد و در اين صورت، اگر به سختى و مصيبتى گرفتار شود، نااميد و مضطرب خواهد شد؛ «و اذا أنعمنا على الإنسان أعرض و ناء بجانبه و إذا مسّه الشّرّ كان يؤساً».(34) بنا بر اين، انسان دو حال دارد: فطرى و عادى؛ بر اساس هوشيارى فطرى، چه در آسايش و رفاه، چه در سختى و بلا، دل سوى خدا دارد و بر پايهى غفلت از فطرت، به نعمتهاى دنيوى مثل مال و جاه و فرزندان سرگرم است، ليكن حوادث تلخ مىتواند او را از خواب غفلت بيدار كرده و با خداى خويش آشنا سازد؛ «و اذا مسّكم الضّرّ فى البحر ضلّ من تدعون الاّ ايّاه»(35)و نيز «و اذا مسّ الانسان الضرّ دعانا لجنبه».(36) كوتاه سخن اين كه: انسان داراى فطرتى خداجوست، ليكن گاهى هنگام رفاه و آسايش از خداوند غافل مىشود، ولى زمان گرفتارى و ابتلا هوشيار مىگردد و يگانه موجودى را صدا مىزند كه توان برطرف كردن مشكلاتش را دارد و براى سهولت دستيابى به اهدافش، وعدهى اطاعت و شكرگزارى مىدهد؛ «لئن أنجينا من هذه لنكوننّ من الشّاكرين».(37) پيدايش چنين ارتكازى در انسانها مبتنى بر رفتار اجتماعى آنهاست كه براى تأمين نيازهاى خويش اقدام به معامله مىكنند و چيزى مىدهند و در مقابلش چيز ديگرى مىستانند. بدين جهت، در ارتباط با خداوند سبحان نيز چنين عمل مىكنند، در حالى كه ساحت مقدسش منزه از احتياج است. توسل و رويكرد انسان به خداى سبحان، هر چند در حالت اضطرار و بيچارگى باشد، دليل روشنى بر وجود فطرت خداجو و خداگراى اوست، گرچه پس از رسيدن به ساحل امن و رهايى از مصايب دوباره ناسپاسى مىكند؛ «ثم أنتم تشركون».(38) [ پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:نكته هايي از قرآن كريم , ] [ 19:15 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |