انسان، به ویژه جوان ونوجوان، به ارتباط اجتماعى نیازمند است؛ زیرا آدمى موجود اجتماعى است و ارتباط با دیگران پاسخ آن نیاز درونى به شمار مىآید. انتخاب همسالان و همکلاسىها، مىتواند نشان دهنده درایت و تعقل فرد باشد و زمینه رشد فکرى و اجتماعى و علمىاش را فراهم آورد؛ به عبارت دیگر، ما از طریق ارتباط با دیگران و انتخاب دوست که به شکلگیرى شخصیت انسان مىانجامد، یکى از نیازهاى مهم زندگى خودرا برآورده مىسازیم.
البته آنچه باید بیش از لزوم داشتن ارتباط با دیگران مورد توجه و حساسیت معقول قرار گیرد، میزان و چگونگى ارتباط با همسالان و همکلاسىها و در نهایت انتخاب دوست است.
داشتن روابط ضرورت دارد؛ ولى چگونگى آن از اهمیت بیشترى برخوردار است به گونهاى که وقتى نحوه ارتباط به اصل مسأله آسیب رساند، براى حفظ امور مهمتر و حیاتىتر، باید از ارتباط چشم پوشید. خردمند کسى نیست که بتواند بین خیر و شرّ، خیر را تشخیص دهد و انتخاب کند بلکه خردمند کسى است که بین دو شرّ، آنچه شرش کمتر است برگزیند. پس باید در ارتباط با همکلاسىها، به ویژه انتخاب دوست واستحکام بخشیدن به روابط دوستانه، دقت واهتمام جدى داشت. از فرد تحصیل کردهاى چون شما انتظار مىرود با اندیشه صحیح خود، دیگران رابه هدایت و پاکى دعوت کنید و از کانال دوستى بردیگران تأثیر گذار باشید نه آن که از دیگران تأثیر پذیرید.
ارتباط با جنس مخالف موضوعى مهم و حساس است. ، اگر خطرها و زیانهاى ارتباط، اصل مسأله رابطه با دیگران را مخدوش سازد - از محدوده مجاز و صحیح ارتباط خارج شود و ارزشهاى اخلاقى را زیر پا گذارد - باید جداً از آن پرهیز کرد؛ زیرا شرایط و فضا و نیز محتواى این رابطهها با موازین و آداب اخلاقى و مذهبى سازگار نیست و در اکثر قریب به اتفاق موارد به انتقال پیامهاى احساسى، عاطفى، جنسى و... که ریشه شیطانى دارد، مىانجامد. بنابراین، معیار داورى درباره روابط افراد، به ویژه جنس مخالف، توجه به مقررات وموازین عقلى و شرعى ارتباط است.
باید در ارتباط با جنس مخالف دست کم به دو نکته اساسى توجه کافى شود:
1. رعایت حیاو عفاف که فراتر از پوشش و حجاب است.
2. تکبر ورزى دخترانه.
اگر صمیمیت، رفاقت، محبت و مهرورزى... بنیاد ارتباط با جنس مخالف باشد، این رابطه آسیبپذیر و چراگاه شیطان است. پس دختر در ارتباط با جنس مخالف باید متکبرانه برخورد کند تا از آفتهاى ارتباط که هر لحظه ممکن است خرمن عفت و پاکىاش را به خطر اندازد، مصون ماند. هر چند اصل بر عدم ارتباط با جنس مخالف است زیرا خداوند متعال، در سورههاى مائده و نساء، مردان و زنان را از ارتباط پنهانى بایکدیگر باز داشته است. امیر مؤمنان على (ع) نیز به خاطر شدت پرهیزگارى از سلام کردن به زنان اجتناب مىورزید. بى تردید ما از على(ع) زاهدتر و با معنویتتر و مطمئنتر نیستیم. وقتى آن حضرت چنین احتیاط مىکند، وظیفه ما روشن و بىنیاز از توضیح است. پس، ضمن تأکید مجدد بر حفظ حرمت انسانى، شما را به رعایت مقررات دینى و اخلاقى در ارتباطها، به ویژه رابطه با جنس مخالف، توصیه مىکنیم. مبادا با نگاهى آلوده و کلامى خلاف موازین شرعى، سرمایه انسانى و عفاف و حیا و کرامت انسانى خود را به خطر اندازید.
هم چنان که گفتیم منکر این نیستیم که یکی از نیازهای طبیعی انسان وقتی که به سن نوجوانی و بلوغ می رسد، ازدواج و رابطه با جنس مخالف است. اصل وجود این نیاز و احساس طبیعی، در همه انسان ها نهاده شده تا پسر و دختر انگیزه لازم را برای تشکیل زندگی مشترک داشته باشند شدت این انگیزه به حدی است که آنها را از خانواده خود جدا می کند و آماده می کند تا با وجود همه مشکلات و سختی ها، در کنار هم باشند و سبب آرامش روح و روان یکدیگر گردند.
خداوند در سوره روم آیه 21 نیز به این پدیده اشاره کرده است و آن را یکی از نشانه های رحمت خود می داند.بنا بر این اصل رابطه دختر و پسر ممنوع نشده است بلکه اسلام آن را روش مند و نظام مند کرده است زیرا اگر این نیاز نیز مانند سایر نیازهای جسمی و روانی، بخواهد به طور کامل ارضا شود و انسان را دچار مشکلی نکند باید تحت ضابطه، نظم و شرایط خاص خود باشد. افراط و تفریط و پیروی نکردن از توصیه های عقل و شروع، نه تنها در مسیر ارضای این نیاز، مانع ایجاد می کند، بلکه تأثیرات مخربی در دیگر زمینه های زندگی انسان ایجاد می کند.
سوال کرده اید اگر ممنوع است چرا در ما گذاشته شده است؟ خیلی چیزها در ما گذاشته شده است ولی ما باید به کمک عقل استفاده صحیه و معتدل از آن را یاد بگیریم مثلا در ما قوه خشم و غضب هم گذاشته شده است آیا باید با همه با عصبانیت و خشم رفتار کنیم یا باید عصبانیت و خشم در جای خود استفاده کنیم.
یا ما قدرت بر دیدن وشنیدن داریم آیا مجازیم هر چه را هر چند به ضر ما باشد ببینیم و بشنویم قطعا پاسخ شما منفی خواهد بود.
در مورد ارتباط دختر و پسر نیز این احساس در ما وجود دارد و غیر قابل انکار است ولی باید با این احساس عا قلانه برخورد کرد واز افراط و تفریط یاید اجتناب کرد.